یکی از نادرترین اتفاقات که اتفاقاً همردیف ابتکارات و نوآوری های مدیریتی است، انتشار خبری از سوی روابط عمومی و امور بین الملل استانداری مازندران مبنی بر تجلیل مدیران اجرایی نقد شده، از منتقدان خویش است که غالباً عکس ماجرا اتفاق می افتد و رسم غلط معمول این است که نقدشدگان، منتقدان خود را متخاصم پنداشته و عمدتاً با سریال پاسخهای تلخ، فواید یک نقد منصفانه را نادیده گرفته و یا حداقل اینکه از آن استقبال نمی کنند!
البته این تجلیل زمانی زیبا جلوه می کند که نقدشدگان، نه بخاطر ابلاغ مقامات ارشد استانداری و نه به منظور بهره برداری تبلیغاتی، بلکه تنها و تنها بخاطر فایده مندی نقد و نقش اصلاح گرانه نقاد برای مدیران مورد انتقادی است که شاید بخاطر غفلت و غرور و یا کثرت امور، عیوب خویش را ندیده و جاده پر خطر مدیریت را در حالت کم بینایی و کم شنوایی، رانندگی می کنند و حادثه های اجرایی، همواره تهدیدشان می کند!
البته نقد الزاماً به مفهوم ارائه عیوب نیست، بلکه می تواند به معنای ارائه واقعیتها که شامل بد و خوب عملکردها و سیاستهای مدیران باشد که متاسفانه بدلیل حساسیت های افراطی برخی مدیران، زیبایی دو سویه بینی نقادان منصف، نادیده گرفته شده و بی جهت منتقد را به مخالفت سوق می دهند!
کار حرفه ای یک منتقد، موردپژوهی محققانه است که در اصل یک کار کارشناسی علمی است و اصلاً نمی تواند با حب و بغض های سیاسی و تحلیل محتوای جناحی که غالباً آلوده به تسویه حساب های قدرت طلبانه است، سنخیتی داشته باشد!
من وقوف کامل دارم که منتقد منصف، نه باج می خواهد، نه امتیازطلب است، نه جایزه ای را انتظار می کشد، نه حق سکوت می پذیرد و نه دنبال نام و نان است، چرا که بزرگترین صفت منتقد، آزادی عمل او از هر لحاظ و مشخصاً آزادی از قید و بند روانی و شرمندگی های اخلاقی و ماخوذ به حیا شدن است!
اگر چه حقیر به عنوان یکی از منتقدان منصف از این پیشنهاد بخاطر کمک به فرهنگ شدن انتقادپذیری در قشر مدیران، استقبال می کنم، لیک بطور جدی نگران دو مطلب اساسی ام، که نگرانی اول مربوط به ورود عده ای منتقد غیر حرفه ای به منظور دروکردن جوایز و نام آوری در جلسات عالی استان و احتمالاً باج گیری های جدید از مدیران خاصی است که شاید در حوزه سازمانی آنها دارای منافع و مطامع شخصی اند! و نگرانی دوم که اتفاقاً جدی تر از نگرانی اول است، چاشنی کشی از قابلیت های منتقدان منصف جامعه و خنثی کردن تاثیر قلم آنها در راستای رو در بایستی های پس از این تجلیل هاست!
تصور غالب حقیر این است که این جلسات، گل و بلبلی اداره شده و آن جدیت منتقدان که طبعاً تبلور افکار عمومی و دغدغه فرهیختگان و مهمتر از همه تجلی دردهای اقشار آسیب پذیر جامعه اند، لوث شده و مقالات بعدی، قبل از آن که به انعکاس واقعیتها و تحلیل ناراستی ها و کاستی ها بپردازد، بیشتر حال و هوای جانبدارانه و توجیه گرانه داشته و سهم نقادی از سهم مداحی مدیران کمتر گردد!
در حالیکه عقل ایجاب می کند که مدیران ارشد استانداری و مدیران اجرایی استان، در این همایش به شکار نقادان کارشناس جهت تشکیل و یا تکمیل اتاق فکر سازمان خویش مبادرت ورزند! چرا که همنشنی همایشی، کوتاه و کم بهره است و آنچه که معتبرتر و ماندگار تر است، استمراربخشی این نشستها در کارشناسی ترین حضور نقادان در متن فعالیتهای مدیریتی، یعنی عضویت در اتاق فکر سازمان است!
و اما پیشنهاد حقیر این است که این جلسه باید به انگیزه ترویج فضای نقد و بیان فواید آن، با طرح مباحث ضرورت نقد در جامعه و نیز یک برنامه آموزشی برای منتقدان تحت عنوان "مهارتهای نقادی" همراه باشد، تا ماحصل این همایش محتواگرا، غنی سازی این سنت حسنه باشد!
ارزیابی جامع آنچه که امروز در رسانه های استانی به عنوان نقد مطرح اند، بسیار امر مهمی است و حتماً باید نقد منصفانه از نقد کینه ورزانه، نقد محتوا گرا از نقد کلیشه ای، نقد هدایت گر و سازنده از نقد مخرب و حرمت شکنانه و نهایتاً نقد مفید از حرف مفت جدا شده و با هم قیمت گذاری نشوند!
نقد کسانی که سابقه حتی یک روز حضور در مسئولیت های اجرایی را نداشته و بیشتر بعد تئوریک دارند و نیز نقد کسانی که بدلیل کثرت حضور در مناصب مدیریتی، عمل زدگی پیدا کرده اند، از استاندارد های استقبال مدیریتی فاصله داشته و نمی توانند، شامل گزینش نقدهای برتر محسوب شوند و مشخصاً نقدهایی باید پذیرفته شوند که فارغ از آلودگی های ژورنالیستی، راه حل ارائه کنند!
بهر حال اگر این ابتکار استانی به نتایج پرباری منجر گردد، می تواند به یک اقدام ملی نیز مبدل گردد و این فضای نیمه مسدود انتقادگریزانه را در سطح ملی، بن بست گشایی کند و فضای کلی جامعه را بیش از پیش بهبود بخشد.
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه